امروزه بيشتر مردم اعم از زن و مرد، کودک و پیر و... گرفتار خشم ميشوند و در طول روز براي هر مسألهي كوچك و پيش پا افتادهاي، صدايشان بالا ميرود و به يكديگر حملهور ميشوند و هر كدام ميخواهند با عصبانيت، حرف خود را به كرسي بنشانند. اگر به پروندههاي دادگاهها و كلانتريها رجوع شود و در اتفاقها و حوادث، دقت لازم به عمل آيد، معلوم ميشود كه اكثر آنها از يك خشم كوچك و نا به جا شروع شده و اندوههاي بسياري را در پي داشته است.
به راستي خشم و غضب چيست و راههاي كنترل آن چه ميباشد؟
غضب يكي از غرايز انساني است كه در دفاع از هويت، باورها و فرهنگ او نقش مهمي ايفا ميكند. در لغت به معاني خشم، كينه و جوشش درون آمده است (سياح، ص632) و در اصطلاح هيجان و حركت خاصي است از روح انسان، به منظور غلبه و شكست فرد مقابل. (دهخدا، ص852 ) و در تعريف ديگري آمده است كه: «غضب شعلهاي است كه از آتش برافروختهي جهنم گرفته شده است؛ تنها با اين فرق كه اين آتش فقط بر دلها افروخته ميشود و چون آتش زير خاكستر در درون دل جا ميگيرد». (شبّر، ص247)
خشم مثبت و منفي
قرآن كريم هرگز اصل خشم را تخطئه نمیكند و خشمهای مقدس را میستايد. خشم مقدس يكی از صفات الهی است كه نامهای قهار و جبار حضرتش به آن اشاره دارد. خشمگين شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نيست، بلكه پسنديده و مورد رضای حق هم خواهد بود.
در سيرهي رسول خدا (صلی الله عليه و آله) به نقل از امير مومنان (عليهالسلام) آمده است كه:
آن حضرت برای امور دنيا هرگز عصبانی نمیشد؛ اما هرگاه برای حق غضبناك میشد، احدی را نمیشناخت و خشم پيامبر آرام نمیشد تا اينكه حق را ياری كند. علامه طباطبايی (ره) در اين زمينه میفرمايد: «هرگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خشمگين میشد- كه جز برای خدا غضب نمیكرد- چيزی تاب مقاومت در برابر غضب آن حضرت را نداشت».
يك انسان كامل فقط در راه حق و به خاطر پايمال شدن حقوق الهی و حقوق مردم خشمگين میشود و در اين مورد هم از مرز ايمان و حدود الهی خارج نمیشود.
انسانها را در حالت خشم و غضب ميتوان به سه گروه تقسيم كرد:
دستهی اول: انسانهايي كه در هنگام غضب افراط ميكنند و از حدّ و مرز ايمان بيرون ميروند. اين گونه اشخاص همواره گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و بسا كه پشيماني هم سودي به حالشان نخواهد داشت.
دستهی دوم: افرادي هستند كه به طور کلی خشمگين نميشوند و اصلاً قوهی غضبيهي خود را به كار نميگيرند و در جاهايي كه حتي شرع و عقل هم براي آنان خشم را لازم دانسته است به هيچ وجه حركتي ندارند. اينان نه تنها عملي ناپسند انجام ميدهند بلكه از افراد عصباني بدترند و افرادي بيغيرت و بيهويت تلقي ميشوند.
دستهی سوم: كساني كه بر اساس كمال وجودي خود هرگاه خشمگين ميشوند، از مرز اعتدال خارج نميشوند. اينان با ايمان راسخ و اعتماد به نفسي كه دارند، هنگام بروز حالت خشم بر وجودشان تسلط كامل دارند و تمام اعضا و جوارحشان تحت فرمان عقل و ايمانشان قرار دارد.
همان گونه كه ملاحظه مي كنيد نوع اول و دوم از نوع خشم منفي مي باشد در مورد اول، فرد عصباني و خشمگين كارهايي انجام مي دهد كه چه بسا قابل جبران نخواهد بود و در نوع دوم بيتفاوتي نسبت به بسياري از مسائل از قبيل، دين ،ايمان، ناموس، فرزند و... مشكلاتي را براي آنان فراهم مي آورد. اما در خشم مثبت، ضمن عكس العمل نسبت به آنچه با اعتقادات وي تغاير دارد، تلاش مي كند كه تحت فرمان عقل و ايمان تصميم گيري نموده و از بروز خشمي كه منجر به عواقب سوء شود پرهيز مي كند.
نشانه هاي خشم
سبب خشم و غضب، هيجان و درگیری آتشي است كه در وجود انسان به وديعت نهاده شده است و در هنگام خشم به يكي از صورتهاي زير بروز ميكند:
1ـ زماني كه فرد به زير دست خود خشمگين شده و بداند كه بر او مستولي ميشود، خون او غليان كرده و به جوش ميآيد و مانند آب جوشان ديگ به طرف بالا ميرود و با شدت به رگهاي صورت وارد ميگردد، لذا ميبينيم كه چشم و پوست كاملاً سرخ ميشود.
2ـ وقتي كه فرد به بالا دست خود غضبناك شده و از انتقام مأيوس باشد، خون منقبض شده، از اطراف بدن به داخل بر ميگردد و به حزن و اندوه تبديل ميشود، لذا رنگ صورت به زردي ميگرايد.
3ـ هنگامي كه بر هم شأن خود غضب كند و در قدرت انتقام شك داشته باشد، خونش گاه منقبض و گاه منبسط ميشود به همين جهت گاه رنگش به زردي و گاه به سرخي در ميآيد و دچار اضطراب ميشود. (شبّر، 247)
خشم و غضب در آيات و روايات
برخي آيات اشاره به غضب و خشم مردم كرده است «وَ الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ؛ و آنها كساني هستند كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب ميورزند و هنگامي كه خشمگين ميشوند عفو ميكنند». (شوري/37)
روايات زيادي نيز در خصوص قوهی غضبيه و خشم در كتابهای روايي معتبر آمده است كه به چند مورد اكتفا مينماييم. رسول گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله) ميفرمايند: «بدانيد كه بهترين انسانها كساني هستند كه دير به خشم ميآيند و زود راضي شوند». (نهجالفصاحه، ح469)
امام صادق (علیهالسلام) بيان ميدارند: «هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولي به تو بد نگفت او را به دوستي انتخاب كن». (معدنالجواهر، ص34)
امام علي (علیهالسلام) هم يكي از ويژگيهاي شيعيان را عدم ظلم به هنگام خشم بيان فرمودهاند كه: «شيعيان ما كسانياند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش ميكنند، در راه دوستي ما به يكديگر محبت مينمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم ميروند. چون خشمگين شوند، ظلم نميكنند و چون راضي شوند، زيادهروي نميكنند، براي همسايگانشان مايهی بركتند و نسبت به همنشينان خود در صلح و آرامشند». (کلینی، 236/2)
از آيات و روايات فوق چنين استنباط ميشود كه قوهی غضب از نيازهاي حياتي وجود انسان است. بدون غضب انسان نميتواند هيچ خطري را از خود دور كند، با هيچ دشمني درنميآويزد و از هيچ مهلكهاي نميگريزد؛ بنابراين، ريشهكن كردن آن از وجود آدمي نه ممكن است و نه لازم. تنها وظيفهاي كه داريم آن است كه قدرت و صولتش را در هم بشكنيم تا تحت هدايت عقل و شرع، آن جا كه شعلهي غضب لازم است بروز كند و در هر جا حلم است خاموش باشد و عقب بنشيند. آنچه مورد رضاي خداوند ميباشد همين است كه غضب در اختيار انسان باشد، به همين دليل است كه خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ» آنان كه خشم خويش را فرو ميبرند. (آل عمران/134) يعني خشم در وجودشان هست و آن را مهار ميكنند. (محمدي، ص74)
مديريت و درمان خشم
ـ تغيير پذيري اخلاق
در بين مردم زياد شنيدهايم كه ميگويند فلاني بدخو و عصباني است و اخلاقش همين است؛ لذا به جاي اين كه تلاش نمايند تا شخص در تغيير خُلق و خوي خود بكوشد، با او مدارا ميكنند و ميگويند چارهاي نيست بايد با او بسازيم. در صورتي كه اخلاق انسان به دلايل زير قابل تغيير و تبديل است:
الف) اگر خلق و خوی انسان تغییر ناپذیر باشد، مسائلي مانند دين، قانونگذاري، تنبيه و تشويق، تعليم و تربيت و... باطل و بيمعني خواهد بود.
ب) حتي خُلق چهارپايان تغيير پذير ست، زيرا شكار وحشي، اهلي ميشود و انس ميگيرد، اسب سركش رام ميگردد و سگ از حمله كردن به نگهباني دگرگون ميشود. پس چرا تغيير در انسان امكان پذير نباشد؟
ج) آيهی شريفه هم بيانگر تغيير و دگرگوني است: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ محققاً خداوند حال هيچ قوم و جامعهاي را از حيث آن چه در آنهاست از نعمت و عافيت دگرگون نميسازد، مگر اين كه نفس خويش را دگرگون سازند». (رعد/11)
د) قرآن از نفس اماره (يوسف/54)، لوامه (قيامت/2)، و مطمئنه (فجر/27) سخن ميگويد كه دليل دگرگوني و تغيير نفس است به اين نحو كه نفس در مرتبهاي «امر كننده به بديها»، در مرتبهاي «ملامت كننده» و در مرحلهي ديگر «آرام و مطمئن» است. (شميم ياس، ش7)
هـ) و آن چه حكما گفتهاند اين است كه: «نفس انساني داراي دو مقصود و در حركت به دو سمت است، سمتي به بالا (عالم غيب) و سمتي به جانب پستي (عالم ماده) و هر كدام از اين دو، آثاري خاص در نفس انساني دارند و نفس از اين آثار تغيير ميپذيرد تا اين كه در زمرهي ملائكه يا در گروه شياطين قرار گرفته و يا در بين اين دو مردد ميگردد. (فخر رازي، ص152)
ـ راه هاي درمان خشم
براي هر مشكلي راه علاجي وجود دارد، در هنگام بروز خشم ميتوانيد به داروخانه برويد و انواع داروهاي مسكن و آرام بخش را تهیه کنید، اما مطمئن باشید که هیچ کدام اعصاب شما را آرام نخواهد کرد مصرف دارو راه چاره نیست. راههایی وجود دارد که با به کار بردن آن میتوان خشم و غضب را مدیریت و کنترل کرد از جمله:
1ـ توکل به خدا و عمل به احادیث
آرامشی که در اثر توکل به خدا نصیبتان میشود، درمان شماست. آرامش را در طبیعت، چمنزار سر سبز و غروب آفتاب بجویید. هنگامی که فکر میکنید آرامش برایتان امکان ندارد، یا هر چه کردید راه نجاتی نیافتید، در آن هنگام به خدا پناه ببرید و از او کمک بخواهید. (شمیم یاس، ش6) با خود زمزمه کنید که «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ در آن هنگام آرامشی وصف ناشدنی مییابید». (رعد/28)
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «خدای عز و جل به یکی از پیامبرانش وحی فرستاد که ای فرزند آدم، مرا در هنگام خشمت یاد کن تا من نیز تو را در هنگام خشمم یاد کنم و تو را در زمرهی کسانی که نابودشان میسازم، نابود نگردانم و به این که من انتقامت را از دشمنت بستانم راضی و خشنود باش، زیرا انتقامگیری من برای تو بهتر است از این که خودت دست به کار شوی و انتقام خود از وی بستانی». (حر عاملی، ص246، ح538)
2ـ وضو گرفتن
از آن جا که خشمگین شدن در اثر غلیان خون حاصل میشود برای درمان آن بایستی به نحوی وجود فرد سرد شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «أَنَّ الْغَضَبَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ أَنَّ الشَّيْطَانَ خُلِقَ مِنَ النَّارِ وَ إِنَّمَا يُطْفِئُ النَّارَ الْمَاءُ فَإِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَتَوَضَّأْ؛ خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش میشود، پس هرگاه یکی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد». (نهج الفصاحه، ح660)
3ـ آگاهی از علل خشم و غضب
عامل مهمی که در تسلط بر خشم و غضب مؤثر است، وقوف و آگاهی بر این عمل است. خشم به تنهایی هجوم نمیآورد، بلکه همراه خود غم و اندوه، نگرانی و اضطراب را هم میآورد. لازم است ریشهی عصبانیت را بیابید، هر مشکلی هر قدر هم که بزرگ باشد از مشکلات کوچکتری تشکیل شده که به راحتی مرتفع میگردند. از مشکلات نهراسید، خود را کنترل کنید و زود تسلیم نشوید.
4ـ عفو و بخشش دیگران
وقتی ما کسی را میبخشیم، علاوه بر کسب رضایت پروردگار، در واقع به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان میدهیم. ما به خودمان شانس یک زندگی تازه را میدهیم، زندگیای که در آن تنفرهای کهنه و مزمن جایی ندارند. بنابراین عفو، هدیه به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودمان است.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: از هر که خشمش را فرو خورد و از برادر مسلمانش گذشت کند، خداوند اجر شهید به او عطا فرماید. (حر عاملی، ص134 به نقل از عقاب الاعمال، ص47)
5ـ استفاده از تغذیهی مناسب
استفاده از بعضی مواد غذایی مانند: کالباس و سوسیس، نوشابههای گازدار و ادویهجات به مقدار زیاد و استفادهی زیاد مواد کافئیندار مانند: چای، قهوه و شکلات زمینهساز هیجانات کاذب و عصبانیت میباشد و در مقابل آن استفادهی زیاد از سبزیجات و میوهجات و دم کردن گیاهان دارویی مانند سنبلالطیب یا گل گاو زبان باعث آرامش و خویشتنداری میگردد.
از ديگر عوامل مؤثر در مدیریت خشم، شتاب نکردن و عجول نبودن ، فاصله گرفتن از محيط متشنج وكشيدن چند نفس عميق، دوش گرفتن و نوشيدن آب خنك است و این که هر کاری را با طمأنینه انجام دهید با تمرین زیاد میتوانید به این کار عادت کنید.
فهرست منابع:
1. حر عاملی، جهاد با نفس، ترجمه علی افراسیابی، بی جا، نهاوندی، 1386.
2. حر عاملی، آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، ترجمه محمد علی فارابی، مشهد، به نشر، 1386.
3. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه، 1383.
4. سياح، احمد، فرهنگ دانشگاهی، عربی به فارسی، تهران، انتشارات اسلام، 1372.
5. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1325.
6. شبّر، سید عبدالله، اخلاق، مترجم: محمد رضا جباران، قم، روح، 1368.
7. پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحه، ترجمه: محسن غرویان، قم، عصر ظهور، 1387.
8. کراجکی، محمد بن علی، معدنالجواهر، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، بی تا.
9. محمدي، نور مراد، خشم، بی جا، مؤسسه بوستان کتاب، بی تا.
10. ماهنامه فرهنگی اجتماعی شميم ياس، سال سوم، ش هفتم، مهر 1382.
11. فخر رازي، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، مترجم: علی اصغر حلبی، تهران، اساطیر، 1371.
فصلنامه بين المللي شميم نرجس، شماره17، مرضیه پورباقر مهنه
نظرات شما عزیزان:
المیرا 
ساعت18:28---4 اسفند 1391
1دوست 
ساعت0:23---23 مرداد 1391
خیلی خوب و جالب بود
ممنون};-